سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حجاب مصونیت است!


خدا...............

 

خدا همین جاست؛ نیازی به سفر نیست

خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند…

خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند

خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد

خدا در جمله ی “عجب شانسی آوردم” است

خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو…

 


اولین زن...

 

اولین زنی که مد را به ایران آورد که بود؟!

حتما متوجه شدید وقتی پوشاکی در ایران مد می شود تقریبا همه دوست دارند آن را تهیه کنند و بپوشند….

این مختص ایران نیست و در تمام دنیا افراد بسیاری هستند که به دنبال مد هستند.اما مد چگونه وارد ایران شد و اولین چیزی که به عنوان مد در کشور اصطلاح شد چه بود.آنگونه که شواهد تاریخی نشان می دهد از سالهای آغازین دهه 20 خورشیدی برای اولین بار حرف ازمد و سالن های مد بین زنان خانواده های اعیان تهرانی به میان آمد ، اما ابتدا موضع غالب جامعه به این قضیه با دیده اکراه بود .
شروع قصه
زینت جهانشاه حدود 1931 میلادی، به همراه پدرش سرهنگ حبیب الله فرود سرپرست محصلان وزارت جنگ آن روزها ایران را به مقصد آلمان ترک کرد .سرهنگ برای مأموریت به برلن رفت و دخترش را به مدرسه دخترانه لته فراین که یک آموزشگاه بین المللی معروف بود، سپرد . لته فراین جایی بود که دخترها با علم خانه داری تکمیلی، آشنا می شدند و علاوه بر آن باید چیزهایی را مثل تندنویسی و ماشین نویسی، هم یاد می گرفتند . به مدت یک سال و نیم علوم قضائی، آشپزی ، پرنده شناسی، حیوان شناسی و حتی نحوه ذبح و تمیز کردن و پختن جانوران، خیاطی، لباسشویی، اتو و رفو ، وصله کردن لباس و … هم در این مدرسه به زینت جوان تعلیم داده شد. بعد از آن او با یک افسر ازدواج کرده و برای اقامتی که دو سال و نیم طول کشید راهی برن پایتخت سوئیس شد. آنجا بود که زینت علاقه خود را به هنر خیاطی جدی تر از گذشته دنبال کرده و یک سال تمام را صرف یادگرفتن روش برش روی مانکن از یک خانم سوئیسی کرد. گرچه وابستگی نظامی شوهرش باعث شد آنها سوئیس را هم ترک کنند اما در عوض به شهری پاگذاشتند که یکی از مراکز اصلی صدور مد به تمام دنیا بوده و هنوز هم هست ؛ پاریس.

از بوتیک های پاریس تا خیاطخانه تهران
زینت جهانشاه تخصص خیاطی خود را در پاریس گرفت. سپس از بالمن که آن روزها چندان شناخته شده و معروف نبود برش و دوخت آموخت.در مدت یک ماه این دختر ایرانی به رموز خیاطی مدرن وقت، همین طور طرز اداره یک بوتیک پی برد. همین قضایا به او کمک کرد تا یک سال پس از بازگشت به وطنش بتواند اولین بوتیک ایرانی را در تهران تأسیس کرده و نام خود را به عنوان اولین کسی که پای مد را به ایران باز کرد، در تاریخ ثبت کند.

نمایشی که خیاطخانه او را معروف کرد
در سال 1321 زینت جهانشاه به همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت. یک سال بعد، او خیاطخانه خود را در خیابان امیریه تأسیس کرد و با همراهی 5کارگر هر آن چه را که در طول سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود به خانم های تهرانی عرضه کرد. با فرستادن کارت دعوت و پیغام و چند تلفن به خانم های معتبر ، زینت موفق شد پای حدود 15 نفر از زنان سرشناس شهر را به نمایش افتتاحیه خیاطخانه اش باز کند. بیشتر این خانم ها، از فرنگ رفته ها بودند و با نمایش مد لباس، آشنایی داشتند .
در این مراسم 90 دست لباس زنانه مخصوص صبح، عصر و شب به نمایش گذاشته شد . معرفی لباس ها را هم خود جهانشاه برعهده داشت و موقع نمایش هر کدام، اسم و توضیحاتی درباره شان میداد. جالب است بدانید نام تمام این لباس های ایرانی از روی فصول سال یا گل ها انتخاب شده بود. هر چند که جنس پارچه هایشان مثل تمام پارچه های مصرفی آن سال ها، فرنگی بود و متری 20 تا 25 تومان، قیمت داشتند. مد لباس های طراحی شده توسط جهانشاه هم، بیشتر مطابق مد کریستین دیور بود. این لباس ها بیشتر به رنگ سیاه و قهوه ای و قیمتشان به عنوان مثال برای پیراهن بعدازظهر 50 تومان و پالتوها 100 تومان بود . نمایش دو ساعت و نیم طول کشید و اتفاقاً نه تنها خانم های حاضر در مجلس، بلکه تمام آنها که وصف نمایش خیره کننده خیاطخانه جهانشاه را شنیده بودند ، استقبال زیادی از جادوی مد او کردند.

دستمزد دوخت لباس
مانکن هایی که باید لباس های این برنامه در تن آنها نمایش داده می شد از بین خانم ها و دختران دوست و آشنا انتخاب شده بودند. خوشبختانه چون محیط خیاطخانه و این برنامه خاص کاملاً زنانه بود، از طرف خانواده این مانکن های آماتور و خودشان مخالفتی صورت نگرفت. اما به هر حال آموزش طرز راه رفتن ، ایستادن و نمایش لباس دردسرهای زیادی داشت. این دخترخانم ها بین 18 تا 25 سال سن داشتند و پرو و آماده کردن لباس هایشان 3 ماه طول کشید.
البته برخلاف تصور گیسوان مانکن ها ساده و بی آرایش بود، چون در آن زمان سلمانی رفتن و آرایش مثل امروز، امری عادی نبود. مانکنها نه تنها بابت این مانکن شدن از زینت جهانشاه دستمزدی نگرفتند، بلکه تعدادی از لباس ها را هم خریدند و رفتند!
اجرت دوخت لباس در خیاطخانه به این شرح بود: لباس روز از 110 تا 150 تومان ، لباس شب بین 200 تا 250 تومان ، کت و دامن یا پالتو با روسری300 تومان.

دوران بازنشستگی
زینت جهانشاه تا سال 1347 کار خیاطی را ادامه داد. در این مدت چندباری محل خیاطخانه اش را تغییر داد، تا این که بالاخره بعد از تولد دخترش زهراکم کم خود را بازنشسته کرد. او شروع کننده راهی بود که با تأسیس خیاطخانه های متعدد و رواج مد و مدگرایی در ایران، آرام آرام رشد کرده و حالا از مرز 70 سالگی هم گذشته است.


حجاب بحث برانگیز...

151666 حجاب بحث برانگیز بازیگر زن حریم سلطان

ظهور با حجاب و در حال نماز هنرمند محبوب ترکیه”مریم اوزرلی” که در سریال ترکیه ای …
ظهور با حجاب و در حال نماز هنرمند محبوب ترکیه”مریم اوزرلی” که در سریال ترکیه ای “حریم سلطان” نقش “بانو هیام” را ایفا میکند، بحث برانگیزترین صحنه سری جدید این سریال بود.
او در این صحنه با حجاب اسلامی در حال نماز خواندن و دعا به درگاه خداوند متعال برای بهبودی سلطان سلیمان دیده میشود،البته او در سری اول این سریال مسلمان شدن خود را اعلام کرد اما بار نخستی است که با حجاب اسلامی دیده میشود.
او در آخرین انتخاب زیباترین زنان جهان نیز در رتبه پنجم ایستاد.

 

0665 520 حجاب بحث برانگیز بازیگر زن حریم سلطان



برچسب‌ها: حجاب, حجاب بحث برانگیز, مریم اوزرلی, ترکیه, سریال, حریم سلطان, نماز, اسلامی, سلطان سلیمان
اربعین؛ دور نبود که نزدیک شود

اربعین؛ دور نبود که نزدیک شود.همزاد عاشوراء است به جهت عظمت و هم شان با اوست درمقصد و هدف.یاد شهادت حسین (ع) به تعبیر معصوم عبادت است.

 

اربعین دور نبود که نزدیک شود

سپاس،اربعین؛ دور نبود که نزدیک شود.همزاد عاشوراء است. به جهت عظمت وهم شان با اوست درمقصد وهدف.یاد شهادت حسین (ع)  به تعبیر معصوم عبادت است.وشها دت او در دلهای مومنین، حرارت و گرمائی،  سرد نشدنی وپایان ناپذیر،هدف حسین معنا بخشیدن به وراثت سلسله انبیاء بود از آدم تا خاتم (ص) ومفهوم بخشیدن به زندگی بشریت از هابیل تا آخرین صالح روی زمین. حسین این قسمت را.با خون خود پاسداری میکند./ وزینب (س) مسئولیت این بخش  دوم را برعهده دارد... رسوا کردن قابیل ویزیدیان  تا دجال  آخر ا لزمان که  با جنایات ضد انسانی خود همواره درهاله ای از ابهام آفرینی خدا جویان را به جور خود به  مقتل می برند. ودر پس ماجرا می کوشند که با جنا یتی شنیع تر حقیقت را هم از ذهن عوام زدوده با قالب ظاهری اغوگری ها به بوته نسیان بسپارند. محل وشان حق و باطل را جابجا کرده و نفس های شیطانی را در موضع "هدایت ربانی ولایت" قرار دهند.بویژه اینکه یزیدیان سرمست از کشتن پسر پیامبرویاران با وفا یش وبه اسارت بردن  فرزندان و اهل بیت می خواهند. از مسیر کربلا تا کوفه تا شام، واقعه ی جانسوز کربلا را در لفافه های  گرد غبا ر، تبلیغات  مرموزانه صورتی از توجیه وتفسیر ببخشند. و هدف قیام حسینی  را مغشوش کم اهمیت وسپس بی اعتبار کنند.وندای حق را برای همیشه خاموش کنند.
کوردلانی که به رسم تاریک پرستی همه ادعای خویش را در شکست ظاهری امام (ع) می دید ند . و به تصور غلط حذف فیزیکی  ایشان؛ گامی نهائی درتامین خود کامه گی های  دنیوی فرض کردند.و اسودگی در ادامه غصب خلافت را با در میان ومیدان نبودن ؛ ثارالله می دیدند. وبه عوام این نکته  را مدام تلقین وتزریق می کردند.که خروج وسرکشی در برابر یزید پایان یافته، وامنیت وثبات به دار المسلمین برگشته است.؟
از همین منظر بود که سپاه معنویت باخته یزید؛ با توجیه  حمل 73سر پاک بر روی نیزه که چون مناره های از نور می درخشیدند.وهمراه با آن ترتیب  عبور دادن باقیمانده اهل بیت پیامبراز میان انظار عموم وکوبیدن بر طبل پیروزی ومعرفی ایشان
به عنوان اسیران یک جنگ، تصاویری دلخواه ومبهم را از ختم یک غائله توزیع ونشردهد. وافکار عمومی  را در گمراهی  ونسبت برداشت از اصل ماجرا دچار "درک سیاه" کند.
اما حقیقت  مسیر قافله اسرا ی  کربلا ازانجا تا کوفه  وشام؛ انچنان که که یزید در باطل ذهن می گذراند.صورت نپیو ست...
بلکه خط سیری آغاز شد برای پیام رسائی که زینب با صلابت هرچه تمام با مسولیت  واضح وبلیغ به دوش کشید.و خلاف تصور یزید مسیر تاریخ انچنان که حسین خواست به واقعیت پیوست  نه  انچنان که  معاویه از ماجرای حکمیت بیرون بیایدو یزید از وصایت او شمر از گودی قتلگاه  خود را پیروز مند تاریخ ببینند. و اهل بیت  آوا ره ی سرزمین آنروز حجاز/  ...
زینب  روشن گفت : که چقدر گا هی انسان سقوط می کند. بطوری که خدایش را پیامبرش را / وصی  پیامبرش را ومسیر جانفشانی حسین رافرامش می کند..../ وانگاه  انقدر پست وپست می شود که پس از دعوت و پس از همه ی اتمام حجت ها خولی سر حسین را درتنور می گذارد تا یزید بی نهایت وقیحانه  اهل بیت را شماتت کند. و زینب پیام رسان کربلا، سرقافله ای شد. تا با آغا زی جگر سوز، ولی کارکردی روشنگر وسیال در روح ورگ همه ی زمان تا بی نهایت تقدیری حق طلبانه را تبیین کند.
*شهید مطهری  درکتاب  حماسه حسینی :ابا عبدالله (ع) اهل بیت خودش را حرکت می دهد.تا اینکه  در تاریخ  رسالتی عظیم بدیشان بسپارد. برای اینکه نقش مستقیمی در ساختن (زنده نگه داشتن) این تاریخ عظیم داشته باشند. ..قافله سالاری زینب (س)
بدون آنکه از مدار خودشان خارج شوند.واز عصر عاشورا (به بعد ) زینب  تجلی پیدا می کند. البته حضور ونقش زینب (س) در نهضت کربلا  منحصربه بعد از قیام عاشورا نیست.بلکه ایشان از ابتدای راه؛ حضوری فعال وتعین کننده در انقلاب حسینی داشتند. همیاری او با حسین (ع)  انجام مسئولیت های مربوط به امور کاروان رابه عهده داشت. تا امام (ع) فرصت وفراغت بیشتر برای  آماده سازی قیام داشته باشند. اما اصلی ترین  وظیفه زینب (س) بعد از از ظهر عاشورا  متجلی می شود. (وتبلورتربیت در داما ن زهرا (س) وخانه ی علی (ع) دراینجا رمز گشا میشود).
به راستی اگرزینب (س) نبود نه تنها  قیام عاشورا دستخوش تحریف می گردید. بلکه اسلام نیز در معرض خطر قرارمی گرفت.(همانطور که پس از بروز و ظهور ادیان الهی وحتی برخی از  انقلاب های مردمی؛ دین فروشان بعد از اینکه  موقعیت ومنفعت خویش را درآستانه ی خطر می بینند. راه برگشت را درپیش گرفته وبا گذشته خود سر عناد وستیزگرفته و انحراف را در مواضع ثابت جایزوممکن می بینند. !) . ...ودیگر نه از عاشورا خبری بود ونه از اسلام راستین.
دکتر عایشه بنت الشاطی نویسنده ی مصری درکتا ب خود که پیرامون حضرت زینب نوشته است .: عزت وشجاعت واقتدار زینبی  را  درکسوت اسارت چنین ترسیم کرده است. ...زینب به راه خود ادامه داد تا به دار الاماره رسید. دراین هنگام درگلوی خود سوزش عجیبی احساس کرد. زینب  همه جای این خانه را می شناخت . (روزگاری نه چندان دور امارت پدر را دراین خانه درتجربه داشت . اکنون درغیاب پدر، حقارت بی امیه اورا دراینجا به اسارت می آورد)انوقت ها که نام  علی (ع) به عظمتی بی مانند جهان را پر ساخته بود...
اشک در دیدگانش حلقه زده بود . ولی خود داری کرد. مبادا گریه خوارش کند. ... خوش نداشت  که  دراین حالت با ابن زیاد روبرو شود. وهیچ وقت مانند امروز زینب احتیاج نداشت که به عظمت روحی ونیروی معنوی اش اعتماد کند. با ابهت تمام وجلالی پر مقدار قدم پیش گذاشت. وبدون اینکه به امیر خون خوار اعتنائی بکند. رفت ودر گوشه ای قرار  گرفت.وبدون اینکه برای نشستن اجازه بگیرد...
ابن زیاد پرسید توکیستی؟ زینب جواب نداد . دوباره سئوالش راتکرار کرد.؟ زینب جواب نداد. .. بار سوم پرسید؟ زینب (س) برای آنکه خوارش کند. جوابش نداد. .. یکی از کنیزان ایشان رامعرفی کرد.: این زینب  دختر فاطمه (س) است.
ابن زیاد که  از رفتار زینب (س) به خشم آمده بودچنین گفت: حمد خدای را که شما را رسوا کرد. وبکشت ورسوا کرد. ؟ !
زینب(س) که با نگا ه تحقیرش میکرد پاسخ داد: حمد خدای را که بواسطه ی پیامبرش(ص) ما  را عزیز ومحترم  قرار داد.
ابن زیاد پرسید که کار خدا را با بستگانت چطور دیدی؟ زینب (س) که همچنان عظمتش استوار بود.گفت: به همین زودی، خداوند آنها وتو فرا خواهد خواندودر بینتان به حکمیت خواهد پرداخت؟
در اینجا ابن زیاد فاسد خشگمین شد. وگفت این زن سخن پردازی می کند . وپدرش علی(ع) نیز سخن پرداز وشاعر بود...
زینب (س) با لحنی قاطع ومحکم گفت : زن را با سخن پردازی چه کار؟ من به درد خود سر وکار دارم .
وهمچنین  درتاریخ اورده اند که ابن زیاد با  امام سجاد هم همین برخورد راداشت؟ ابن زیاد گفت مگر نه علی را خدا کشت ؟ اما م سجاد فرمود: فاسقان اورا شهید کردند. وابن زیاد عصبانی شده جلاد را صدا زد که که بیا این را بکش؟ پس از ورود جلاد حضرت زینب (س) فریاد زد ابن زیاد از خدا شرم نمی کنی؟ واگر می خواهی علی را بکشی اول مرا بکش؟ وخود را سپر بین علی بن حسین (ع) وجلاد قرار داد... و ابن زیاد ناخود آگاه فریاد زد این زن درست می گوید وصادق است.  ... وداین مجلس بود که خدم وحشم وحضار کوفی از نو حقیقت  را  به خانه برده وبه اهل خانه حقیقت تجدید شده را تعریف کردند ودر میان شهرواهالی سرزنش وپشمیانی چون تنوره ای از طوفان بعد از کلام زینب پیچید . براستی که : کربلا درکربلا می ماند اگر زینب نبود.  عبدالمجید اورا         


نماز پرواز روح

روزنا مه الجزائری الشعب با عنوا ن معجزه ی ا لهی فعالیت مضاعف مغز ا نسا ن در هنگا م ادای نما ز گزارش داد: پژوهش ها ی پزشکی نوین کشف کرد ه اند که مجموعه ای از تغیرات ناگها نی به هنگام ادای فریضه نماز جسم را در بر می گیرد.

 

نماز پرواز روح

سپاس،ر وزنا مه  الجزائری الشعب با عنوا ن معجزه ی الهی فعالیت  مضا عف مغز ا نسا ن در هنگا م  ا د ای نما ز گزارش داد:  پژوهش ها ی  پزشکی نوین  کشف  کرد ه اند که مجموعه ای  از تغیرا ت  نا گها نی  به هنگام ا دای فریضه  نماز جسم  را در بر می گیرد.
در این پژو هش که یک محقق آمریکائی بنام را مشا ندران که با گروهی ازپژوهشگران انجام داده تاکید کرده است؛ معدل تنفس و مصرف اکسیژن در بدن انسان در وقت ادای نماز بین 20 تا 30  درصد پائین  می آ ید و همچنین باعث افزایش مقاومت پوست با لا رفته  و توانائی انعقاد خون تقویت می شود.
همچنین این بررسی ها در عکس هائی که با پرتو نگاری گرفته شده ا ست روش کار شگفت انگیز مغز را نشا ن داده است که  فعا لیت مغز در حا لت نماز با مغز چقدر متفاوت است.  و در حالت عادی نمایانگر این است که فعالیت سلو ل های عصبی  مغز کمتر شده و به رنگ درخشانی ظاهر شده اند.
از سوی دیگر، را مشا ندران اضافه می کند: این نتایج و عکس ها شاهدی بر دلایل علمی است که  موضوع  عروج" و پرو از روحی را تائید می کند و همچنین بر وجود فطری دین در مغز حکا یت دارد.
این قسمت در هنگام نماز تاثیرگذاری اش را بر سایر اعضای بدن کم کرده و ازهمه ی جوارح درآن لحظه پیام هایی به مغز منتقل شده که در مجموع فعالیت مغز را شدت می بخشد. و منتهی به این می شود که مغز ارتباطش را با جسم کاملا قطع کرده و عقل خالص از جها ن خاکی به سوی دنیای دیگر متمرکز  می شود.
در این رابطه باید گفت: که پژوهش های این چنینی زمینه های زیادی را برای تلاش وافر دانشمندان در شکستن دیوار حائل بین انسا ن و راز های ناشنا خته ی مغز ایجاد کرده است.
روزنامه ی  ف سا ینس ف منبع تهیه این گزارش با اظها ر رضایت از این پژو هش ها  اضافه کرده است این پژو هش ها  می تو اند رابطه ی وا ضح بین علم و دین را روشن تر بیان کند.
قابل ذکر است که : این پژو هش ها؛ تمام نتایج  تحقیقات ویلیا م جیمز را به اصطلاح" پیشرو در پژوهش شناخت شخصیت دینی" انجام داده بود و روابط  رازها ی دین و مغز را تحقیق کرده . و سپس استنتاج کرده بود که دین و علم دو جها ن جداگا نه هستند؟ را کاملا" مردود؛ دانسته وبا این تحقیقا ت نوین رد کرده است. 
                    
 تهیه وترجمه : عبد ا لمجید ا ورا

 


گرفتار...

روزها می گذرد
زود
و من
بیدار
گرفتارم
گرفتار
روزی گرفتار درس
روزی گرفتار مشق
روزی گرفتار تو
روزی گرفتار پول
روزی گرفتار موهام
روزی گرفتار آرایشم
روزی گرفتار روسری
روزی گرفتار مانتو
ماه ها گرفتار خوشکلی
سال ها گرفتار ازدواج
بعدها گرفتار زندگی
روزگاری گرفتار زمین
روزگاری گرفتار زمان
روزگاری گرفتار گرفتاری
و
....
.....
........
چند صباحی است بیدار
گرفتار عشق است
عین و شین و قاف
گرفتار حاء و سین و یاء و نون
گرفتار کربلام
گرفتار حسین (ع)
خدایا گرفتارم
گرفتارترم کن
گرفتار کربلا
....
.......
..........


اربعین ارباب

اربعین ارباب تسلیت باد

 

السلام علی الحسین

وعلی علی ابن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین

 

التماس دعا


من از خدا خواستم ....

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید

  خدا گفت : نه
  آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

 

من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد

خدا گفت : نه

 روح تو کامل است . بدن تو موقتی است  

 

من از خدا خواستم به من شکیبائی دهد

  خدا گفت : نه
   شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. شکیبائی دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است

 

من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد

  خدا گفت : نه  

 من به تو برکت می دهم .خوشبختی به خودت بستگی دارد.

  

من از خدا خواستم تا از درد ها آزادم سازد

  خدا گفت : نه

 درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد

  

من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد

  خدا گفت : نه

 تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی

 

من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید

  خدا گفت : نه

 من به تو زندگی می بخشم تا تو از همه آن چیزها لذت ببری


من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم

    خدا گفت : ...

سرانجام مطلب را گرفتی


امیری حسین و نعم الامیر